بررسی الگوی لیپمن درزمینه آموزش فلسفه به کودکان واسخراج دلالتهای آن درتربیت شناختی

آموزش فلسفه به کودکان ابزاری برای رشد تفکر در کودکان محسوب میشود .هدف این پژوهش بررسی مبانی نظری اندیشه فلسفی لیپمن در زمینه آموزش فلسفه به کودکان و استخراج دلالت های تربیتی آن در زمینه اهداف ، اصول و روش های تربیت شناختی است.راهبرد پژوهش کیفی است و برای دست یابی به اهداف پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شدکه درآن داده هابه طورمستمرتحلیل می شوندوپس ازطبقه بندی داده هابراساس مولفه های پژوهش بااستفاده ازجدول موردتحلیل وتفسیرقرارمی گیرند.جامعه پژوهش در بررسی مبانی نظری اندیشه های لیپمن بررسی اندیشه های اندیشمندان فلسفی از دوره باستان تا معاصر و در زمینه رشد شناختی نیز جامعه مورد مطالعه دیدگاه های روان شناسانی بود که در زمینه تربیت شناختی به نظریه پردازی پرداخته بودند .از این رو نمونه مورد مطالعه در زمینه نظریه پردازان آموزش فلسفه به کودکان ازدوره باستان اندیشه های سقراط و افلاطون ، در دوره رنسانس اندیشه های دکارت ، کانت ، روسو و در دوره معاصر اندیشه های دیوئی ، پیرس ، مید ، گرامشی ، فریره ، هابرماس بود .همینطور نمونه مورد مطالعه در زمینه تربیت شناختی نیز اندیشه های ژان پیاژه ، ویگوتسکی و برونر بودند که اندیشه های این نظریه پردازان به طور عمیق مورد مطالعه و با استفاده از روش تحلیلی مورد تفسیر قرار گرفتند.یافته های این پژوهش نشان داد که دیدگاه لیپمن ضمن الهام گرفتن ازسقراط واندیشه های وی دارای همانندی ومشابهت فکری فراوان بابسیاری ازفلاسفه وصاحب نظران تربیتی است،همچنین این دیدگاه دارای کاربردهای بسیارمهمی درزمینه اصول،اهداف وروش های تربیت شناختی می باشد .کاربردهای الگوی لیپمن در زمینه اصول تربیت شناختی مشتمل بر اصل عقلانیت وتفکرآگاهانه،تعلیم وتربیت چون فرایندپژوهش،درهم تنیدگی وتوالی منطقی مراحل رشدوشاگردمحوری هدفمند،درزمینه اهداف تربیت شناختی بالابردن رشدتفکرانتقادی ومهارت های فردی واجتماعی کودکان و در زمینه روش های تربیت شناختی اجتماع پژوهشی والگوی تفحص گروهی می باشد